آخر شاهنامه در مسقط؛ «قابوس» پشت خط

«آخر شاهنامه در مسقط » و «عقل سلیم سلطان قابوس» عنوان دو یادداشتی هستند که به ترتیب به قلم امید مافی روزنامه‌نگار و نصرالله تاجیک، دیپلمات سابق ایرانی در روزنامه‌های «آفتاب یزد» و «اعتماد» روز دوشنبه و با نگاهی به ادامه مذاکرات هسته‌ای در مسقط پایتخت عمان منتشر شده‌اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایران عمان (IranOman.com)، متن این دو یادداشت به این شرح است:

«آخر شاهنامه در مسقط»:

15 روز نفس گیر تا مقصد نهایی فاصله است؛ روزهایی که خطوط درهم سلیقه‌ها به یک نقطه مشترک می‌رسند تا گره

سایه روشن یک اتفاق تاریخی باز شود.

دیپلمات‌های خانه پدری با گذر از پیچ‌های لغزنده حالا خود را به گرمای دلنشین مسقط رسانده‌اند؛ جایی که سایه ابرها سنگین نیست و می‌توان پس از مدت‌ها چانه‌زنی تکلیف همه ابهامات مه‌آلود را روشن کرد.

این بار غنی‌سازی و چگونگی رفع تحریم‌ها روی میز تشریح قرار خواهند گرفت تا شاید مذاکره‌کنندگان بتوانند برگ‌های آخر این

سناریوی قطور را با طیب خاطر ورق بزنند.

تا 24 نوامبر پلک هم نباید زد. از ژنو تا مسقط راه زیادی بود؛ آنقدر زیاد که سیمای واقعی سرزمینی پرمهر در دوردست نمایان شد تا هیچ راز سر به مهری برای 1 + 5 باقی نماند و زنگ تفاهم پس از طی مسیری طولانی به صدا درآید.

مبرهن است که در طول مسیر اروپا پی برد توافق هسته‌ای با ایران به معادلات چندمجهولی پایان خواهد داد و چاله‌های اختلاف و سوءتفاهم را پر خواهد کرد.

حالا همه چشم‌ها به سرزمین سلطان قابوس دوخته شده است؛ آنجا که مردان چیره‌دست دستگاه دیپلماسی ایران

آخرین نسخه‌ها را با حفظ اصول می‌پیچند تا آخر شاهنامه در 24 نوامبر سرشار از نتایج مثبت برای ایران باشد، تا دغدغه ملتی که

افق‌های روشن‌تر را در پی یک توافق شش‌دانگ جستجو می‌کند برطرف گردد. ایران و شش کشوری که آینده را در چهره آرام مردم جهان می‌خوانند باید در مسقط بر سرعت قطار مذاکرات بیفزایند تا در راس زمان مقرر این قطار به ایستگاه توافق برسد و دیگر گزینه‌ای جز پیشرفت این سرزمین روی میزهای رنگارنگ قرار نگیرد.

وقتی اروپا بیش از گذشته به نقش کتمان‌ناپذیر ایران در منطقه پی برده و وقتی کری، اشتون و دیگر چهره‌های

تاثیرگذار این مذاکره خود را از سیاره تشویش خارج کرده‌اند، می‌توان امیدوار بود طرف‌های ایران با تکیه بر عقلانیت، به پایان خوش مذاکرات بیندیشند تا عینک بدبینی از روی صورت‌ها برداشته شود.

بازگشت به گذشته تنها آژیرها را به صدا درخواهد آورد. این را در همهمه جهان می‌توان به خوبی حس کرد!

« عقل سلیم سلطان قابوس»:

عمان تنها کشوری در جنوب خلیج فارس است که به دلیل دیدگاه سیاسی حاکمیتی، درگیری‌های درون منطقه و بافت سیاست و حکومت و گرایش‌های مذهبی و طایفه‌ای‌اش از همسایگی با ایران قدرتمند فارغ از نوع حکومتش هراسی به دل راه نمی‌دهد. عدم تنش در سابقه دیرینه تاریخی روابط دو کشور، کمک (تاریخی) ایران به سرکوب شورشیان ظفار و قدردان ایران بودن سلطان قابوس در حفظ تاج و تختش که وی ابایی از بیان آن نداشته و بارها به صراحت در ملاقات‌ها مطرح کرده است تایید نظریه بالاست.

بعد از پیروزی در دادگاه عالی در لغو حکم استرداد که به لطف اسناد ویکی لیکس، از دست دادن سلامتی و پرونده پزشکی و اشتباه، طمع و ناجوانمردی امریکایی‌ها که زیر قولشان زده بودند میسر شد، وزارت امور خارجه از من خواست که با هواپیمایی که دولت عمان به لندن می‌فرستد به ایران بیایم. من به دلیل اینکه پرونده را در دادگاه خاتمه یافته می‌دانستم مخالف این اقدام بودم. اما اصرار وزارت امور خارجه به دلیل قولی که به عمانی‌ها داده شده بود و اعتماد و تمایل من به همکاری با دولت کشورم و اینکه هیچ وقت مانع‌الخیر نیستم به نظر مسئولان وزارت امور خارجه تمکین کردم. در ظرف دو سه روزی که این مکالمات و مکاتبات طول کشید متوجه شدم برای دولت عمان مهم است که در افکار عمومی ایران این گونه تلقی نشود که عمانی‌ها فقط به امریکایی‌ها کمک می‌کنند و زندانی‌های‌شان را از ایران می‌برند بلکه عمل مقابل هم انجام می‌دهند و برای نجات زندانیان ایرانی نیز تلاش می‌کنند.

در فرودگاه استندست لندن روی کاناپه نشسته و در فکر فرو رفته بودم و به عمر شش ساله هدر رفته‌ام می‌اندیشیدم که ناگهان نماینده ویژه سلطان قابوس که همراه هواپیمای خصوصی به لندن آمده بود دستش را به سمت من دراز کرد تا موبایلش را بگیرم. گفت سلطان قابوس پشت خط است. متحیر بودم! از سالیان پیش در وزارت امور خارجه و استانداری هرمزگان به دلیل همسایگی در تنگه هرمز با شخصیتش آشنایی داشتم. اما هم هنوز معتقد بودم عمانی‌ها نقش چندان زیاد و موثری در لغو حکم استرداد در دادگاه نداشتند و هم از ادب به دور می‌دانستم با وی صحبت نکنم. در روانشناسی اعراب و مخصوصا کاراکتر شخصیتی او چنین اقداماتی با هدف غیرسیاسی و برای تعمیق ارتباطات عاطفی معمول است.

بعد از احوالپرسی هیچ اشاره‌ای به اعزام هواپیما و نماینده ویژه نکردم بلکه از درایت و عقل سلیمش در تشخیص حساسیت منطقه و همکاری دو کشور ایران و عمان در کاهش تنش‌های منطقه و حل مشکلات بین کشورها از راه تفاهم و گفت‌وگو تشکر کردم. به این حرف‌هایی که به وی زدم ایمان دارم و معتقدم مدل رفتاری ایران و عمان در منطقه قابل تکثیر و قلمه‌زنی است، فقط هم در خاک سعودی به دلیل شوره‌زاری سیاست و حکومت در این کشور که روز به روز به وخامت نیز می‌گراید نباید امیدی داشت و هم شرط لازم و کافی آن جدا کردن منافع ملی سایر کشورها از سرنوشت سعودی است که سخت شاهزادگانش به جان هم افتاده‌اند و باید آنها را به حال خود رها کرد!

لذا بدون ورود به محتوا، زیرا عمانی‌ها آنچنان ظرفیت بالایی برای فعالیت محتوایی بین ایران و امریکا ندارند و البته نیازی هم نیست، از نظر شکلی کاری که عمانی‌ها بین ایران و امریکا می‌کنند فراهم‌کردن فضایی است که دو کشور که نه تنها به یکدیگر اعتماد ندارند بلکه به یکدیگر ظنین هستند در کنار هم بنشینند و فقط با یکدیگر گفت‌وگو کنند، فارغ از اینکه چه بگویند و چه نتیجه‌ای بگیرند. نخستین بار نیز حسب اخبار رسانه‌های غربی چنین اقدامی در اواسط اسفند ١٣٩١ در آخر دوران دولت دهم صورت گرفت. اما در ظرف شرایط کنونی نشست وزرای خارجه ایران و امریکا و خانم اشتون در مسقط هم کمکی به روغنکاری روابط ایران و امریکاست که هردو به اتخاذ تصمیمی سخت و شجاعانه نیاز دارند و هم قدرت مانور عمان در منطقه و مخصوصا در مقابل سعودی را بالا می‌برد و چه زمانی بهتر از اینکه وقتی امریکا و ایران تصمیم گرفته‌اند:

١- گوش سعودی را به دلیل به هم ریختن منطقه و کثافت‌کاری در سیاست خارجی و تامین لجستیکی داعش بپیچانند، مسقط را محل ملاقات دو هیات قرار دهند.

٢- از فرصتی که در سیاست خارجی دو کشور ایران و امریکا فراهم آمده و عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با آن مخالفند بهترین بهره‌برداری را به نفع مردم دو کشور و صلح و امنیت جهانی کرده و انتخاب عاقلانه و سختی که حتما دردناک‌تر از زایش حوادث ناگوار نیست، کنند.
انتهای پیام